در اغلب قراردادهای عمرانی و EPC، وقوع جنگ در محل پروژه بهعنوان یک شرط فورسماژور شناخته میشود. اما آیا این تعریف سنتی هنوز با واقعیتهای جنگ مدرن همخوانی دارد؟
در گذشته، جنگها محدود به میادین مشخص نبرد و جغرافیای معین بودند؛ اما امروز با ظهور تجهیزات کنترل از راه دور مانند پهپادها و موشکهای نقطهزن، مرزهای سنتی جنگ از بین رفته و هیچ منطقهای در امان نیست.
برای پیمانکاران و مشاوران، درک این تغییر نگرش حیاتی است، زیرا میتواند مبنایی محکم برای ادعاهای قراردادی در خصوص تمدید زمانی و جبران خسارات احتمالی باشد.
❓ چرا تعریف سنتی فورسماژور دیگر کارآمد نیست؟
۱. تغییر ماهیت جغرافیایی جنگ:
در قراردادهای قدیمی، وقوع جنگ فقط در «محل پروژه» ملاک بود. اما در جنگهای مدرن و ترکیبی، هر تأسیسات صنعتی حتی در کیلومترها فاصله از جبهه اصلی میتواند هدف قرار گیرد. ممکن است بدون اطلاع شما، در همسایگی پروژه یک هدف استراتژیک وجود داشته باشد؛ اما دشمن از آن بیاطلاع نیست.
۲. تهدید جانی نیروهای پروژه:
در عصر جنگ ترکیبی، امنیت جانی کارکنان پروژه و خانوادههایشان به یکی از دغدغههای اصلی و حقوقی تبدیل شده است. حتی اگر سایت پروژه مستقیماً مورد هدف قرار نگیرد، ترس از حملات سایبری، روانی یا فیزیکی میتواند باعث تعطیلی موقت فعالیتها شود. در این شرایط، تقاضای کارکنان برای حضور در کنار خانواده، منطقی، قانونی و انسانی است.
۳. اختلال در تردد و لجستیک:
مناطق صنعتی نظیر چابهار، عسلویه یا سنگان که به پروازهای هوایی وابستهاند، در زمان جنگ با ممنوعیت یا محدودیت شدید پرواز مواجه میشوند. این موضوع حتی پس از آتشبس ممکن است ادامهدار باشد و اجرای پروژه را با وقفه روبرو کند؛ موضوعی که میتواند بخشی از ادعاهای قراردادی در قالب فورسماژور باشد.
۴. اینرسی روانی در شروع مجدد پروژه:
حتی پس از توقف حملات، پیمانکار بلافاصله قادر به بازگشت به شرایط عادی نیست. نگرانیهای روانی، ناامنی پایدار یا ادامه جنگ ترکیبی از طریق عوامل نیابتی یا روانی میتوانند پروژه را در حالت تعلیق نگه دارند. این مسئله باید در تحلیلهای زمانی لحاظ شود.
✅ راهکارهای پیمانکاران برای مدیریت شرایط جنگ مدرن
۱. بازنگری در تعریف فورسماژور:
پیشنهاد میشود فورسماژور فقط به “وقوع جنگ در محل پروژه” محدود نشود، بلکه هرگونه “تهدید امنیتی و عملیاتی” ناشی از جنگ مدرن نیز در تعریف آن لحاظ گردد. اصل غیرقابل پیشبینی بودن و غیرقابل اجتناب بودن حادثه، مبنای این بازنگری است.
۲. مستندسازی دقیق وقایع:
کلیه نامهنگاریها، گزارشهای امنیتی، اطلاعیههای پرواز و حتی اخبار رسمی باید در Delay Log پروژه ثبت شوند تا در صورت نیاز به ادعاهای قراردادی، مستندات کافی موجود باشد.
۳. تحلیل تأثیر زمانی:
استفاده از ابزار Time Impact Analysis (TIA) برای پیوند زدن اثرات تأخیر به مسیر بحرانی برنامه زمانبندی، ضروری است. توقف پروژه و تأخیر در بازگشت به روال عادی باید تحلیل و مستند شود.
۴. تدوین لایحه حرفهای ادعا:
صرف اشاره به شرایط جنگی کافی نیست. برای اثبات ادعاهای قراردادی، باید لایحهای دقیق، فنی و حقوقی تهیه شود که خواننده را مرحلهبهمرحله با منطق موضوع همراه کرده و نتیجه را در ذهن او تثبیت کند.
🧭 جمعبندی و توصیه نهایی
با توجه به ماهیت جنگ مدرن و پیچیدگیهای آن، تعریف سنتی فورسماژور دیگر پاسخگوی شرایط کنونی پروژهها نیست. پیمانکارانی که با دیدی واقعگرایانه، مستند و علمی به موضوع نگاه کرده و ادعاهای خود را بر همین اساس تنظیم کنند، میتوانند از حقوق خود برای تمدید زمانی و دریافت خسارت، بهدرستی دفاع نمایند.