چند روز پیش از یکی از شهرکهای صنعتی اطراف تهران و چند کارگاه داخل آن بازدیدی داشتم. در این بازدید، علاوه بر آشنایی با فرایند تولید، مشکلات عملیاتی، چالشهای فروش و دغدغههای مدیریتی، با چهار تیپ شخصیتی سرمایهگذاران صنعتی مواجه شدیم که هر کدام دنیای خاص خودشان را داشتند. این تجربه برای من تبدیل شد به فرصتی برای تأمل درباره اینکه چه نوع شخصیتهایی در صنعت موفقتر هستند و چه ویژگیهایی باعث شکست یا فرسایش یک واحد صنعتی میشود.
تیپ اول: انبارخورهای نوستالژیک
این گروه سرمایهگذارانی هستند که سالها پیش با اتکا به تکنولوژی روز، واحد صنعتی موفقی راهاندازی کردهاند. اما با گذر زمان، نه زیرساخت را بهروز کردهاند، نه تکنولوژی را ارتقاء دادهاند و نه خودشان را با تغییرات محیطی وفق دادهاند. همچنان با همان مدل ذهنی بیست سال پیش کار میکنند و صرفاً از “انبار گذشته” مصرف میکنند. گرچه همچنان زحمت میکشند و تولید دارند، اما سوددهی کاهش یافته و مشکلات زیستمحیطی و فرسودگی تجهیزات، سایهای دائمی بر عملکرد آنها انداخته است.
تیپ دوم: آچاربهدستهای کلهشق
دستهای دیگر از سرمایهگذاران، کسانی بودند که عاشق ساخت و سازند؛ از سازه تا تأسیسات، همه چیز را خودشان انجام میدهند. این افراد معمولاً روحیهای ماجراجو دارند و به هیچ مشاورهای گوش نمیدهند. چرخه را از اول میسازند و گاهی آنقدر انرژیشان صرف ساخت میشود که برای بازاریابی و فروش وقتی نمیماند. حتی اگر متخصص جوشکاری یا پایپینگ باشند، لزوماً از مقررات ایمنی یا الزامات قانونی باخبر نیستند و همین باعث میشود در یک نقطه ضعف، کل پروژه متوقف یا متضرر شود.
تیپ سوم: عاشقان دیوانهوار تولید
شاید الهامبخشترین و در عین حال دردناکترین گروه، کسانی بودند که عمیقاً عاشق تولید و طراحی محصولاند. در یکی از کارگاهها، با فردی آشنا شدیم که محصولی بینظیر و نوآورانه تولید کرده بود اما هزینه تولید آن چنان بالا بود که هیچ مشتری حاضر به پرداخت بهای تمامشده آن نبود. او عاشق تجهیزات، روش تولید و خروجی کارش بود اما حاضر نبود واقعیت بازار را بپذیرد. اینجا “عشق به تولید” جایگزین “بینش تجاری” شده بود و هر چه گفتیم این محصول فروش نمیرود، نمیشنید که نمیشنید!
تیپ چهارم: بازاریها، تولیدکنندگان ارزشافزا
اما در این بین، تیپی هم بود که درخشانتر از بقیه عمل میکرد. بیزینسمنها یا کسانی که از بازار شروع کرده بودند و میدانستند که مشتری چه میخواهد. این افراد اختراع نمیکردند، بلکه بهترین تجربهها را الگوبرداری میکردند و فقط آنچه ارزش واقعی ایجاد میکرد، تولید مینمودند. به مفهوم «Lean Production» وفادار بودند، هزینهها را کنترل میکردند و از فناوری «بهجا» استفاده میکردند. محصولاتی تولید میکردند که مشتری بابتش پول میدهد و نه صرفاً چیزهایی که فقط بهترین شدهاند.
جمعبندی
اگر تصمیم به سرمایهگذاری دارید، ابتدا از انتهای خط یعنی مشتریان شروع کنید، آنها و نیازشان را بشناسید، با توزیعکنندگان آشنا شوید و سپس دنبال بهترین و بهینهترین تکنولوژی بگردید که آن را تولید میکند. در نهایت، آنچه تفاوت ایجاد میکند ترکیب صحیحی از بینش بازار، عشق به تولید، توان اجرا و پذیرش تغییرات است. شناخت تیپ شخصیتی سرمایهگذاران صنعتی خودتان میتواند مسیر بهتری برای تصمیمگیری فراهم کند. سرمایهگذارانی که تنها به یکی از این جنبهها تکیه کنند، دیر یا زود دچار چالش خواهند شد. اما آنانکه بهصورت متعادل این وجوه را در خود توسعه دهند، نهتنها در تولید، بلکه در ارزشآفرینی پایدار در صنعت موفق خواهند بود.