آیا برای تولید، حتماً باید به سراغ تکنولوژی مدرن رفت؟
در مسیر سرمایهگذاری صنعتی، یکی از چالشهایی که بارها با آن مواجه شدهام، اصرار سرمایهگذاران تازهکار بر استفاده از مدرنترین تجهیزات برای راهاندازی کارخانه است. این مسئله اگرچه در نگاه اول منطقی و جذاب به نظر میرسد، اما همیشه هم بهترین تصمیم نیست.
در این مقاله، میخواهم نکتهای را با شما به اشتراک بگذارم که حاصل سالها تجربه در حوزه رهبری سازمانهای صنعتی و مشاوره در زمینه احداث کارخانههای تولیدی است.
طبیعی است که هر سرمایهگذار تمایل دارد از بهروزترین تکنولوژی تولید استفاده کند. اما در این نقطه، باید یک پرسش کلیدی از خود بپرسد:
بازار هدف من برای فروش این محصول کجاست؟ و آیا آن بازار، توان پذیرش چنین سطحی از کیفیت و هزینه را دارد؟
مثال واقعی: پراید یا بنز؟
گاهی دقت بیشازحد در کیفیت تولید، مانند این است که بخواهید با یک خودروی بنز در کوچهپسکوچههای جنوب شهر به دنبال مسافر بگردید. در چنین شرایطی، یک پراید ساده هم کار شما را راه میاندازد. حتی شاید همان بنز در شمال شهر هم مشتری نداشته باشد، چون مردم آن منطقه از اسنپ یا خودروی شخصی استفاده میکنند. پس تنها مسیر سودآور برای چنین خودرویی، مثلاً مسیر فرودگاه است؛ آن هم برای جابهجایی مسافران خاص.
همین منطق در تکنولوژی تولید هم صدق میکند. تکنولوژی گرانقیمت و مدرن زمانی معنا دارد که بازار هدف توان پذیرش آن را داشته باشد.
تجربهای از دنیای واقعی تولید و سرمایهگذاری صنعتی
مدتی پیش، هنگام نگارش یک بیزینس پلن برای یکی از صنایع فعال کشور، با دو سطح مختلف تکنولوژی مواجه شدم:
-
تکنولوژی سنتی، کمهزینه، و محصولی با کیفیت متوسط
-
تکنولوژی مدرن، پرهزینه، با محصولی قابل رقابت در سطح اروپا
از سرمایهگذار پرسیدم: “هدف فروش شما کدام بازار است؟”
پاسخ مشخصی نداشت. او را به یکی از بازرگانان معتبر حوزه صادرات معرفی کردم. نتیجه؟ یک همکاری سودآور شکل گرفت، با محوریت فروش محصولات در کشورهایی با سطح درآمد متوسط تا پایین.
در این مسیر، استفاده از تکنولوژی سنتی منطقیتر بود؛ چرا که:
-
مطابق با نیاز بازار هدف بود
-
محدودیت زیستمحیطی برای ۱۵ سال آینده نداشت
-
هزینههای سرمایهگذاری و بهرهبرداری را به شدت کاهش داد
بهجای صرف هزینههای دو برابری برای راهاندازی و هزینههای ۱۵۰ درصدی برای تولید، کارخانهای راهاندازی شد که با نصف سرمایه، محصولی تولید میکرد که تقاضای واقعی برای آن وجود داشت.
رهبری سازمان یعنی شناخت مسیر درست
یکی از جنبههای مهم در رهبری سازمان صنعتی، توانایی تصمیمگیری براساس دادهها، بازار و منطق اقتصادی است.
موفقیت تصادفی نیست؛ همانطور که شکست هم ساختار دارد.
بنابراین، پیش از آنکه تحت تأثیر تکنولوژیهای روز قرار بگیرید، کمی مکث کنید و این سؤال را دوباره بپرسید:
آیا این تکنولوژی، مناسب بازار من هست؟